-
داستان؛
آسیاب دستی جادویی
به گزارش سرویس کودک جام نیوز، وقتی اولاف دید که غذاها چه طور از درون آسیاب بیرون می آیند تعجب کرد. بعد به طرف سون رفت و با صدای بلندی گفت:«من این آسیاب رو با خودم می برم.» و دستش را روی آن گذاشت. سون قبل از این که اولاف متوجه بشود دوبار به دسته ی آسیاب ضربه زد. بعد به اولاف گفت:«تو می توانی این آسیاب را با خودت ببری ولی در عوض باید یک کی