- خاطرات خنده دار
اقا یادش بخیر ترم اول بودیم اوایل ترم که تازه کلاس ها شروع شده بود وبرنامه ها قاطی پاتی بعضی استاد ها هم نمیومدن سرکلاس یک روز که فلسفه اموزش پرورش داشتیم(رشتم دبیری زبان)گفتیم بازم طبق معمول استاد نمیاد ما هم نرفتیم سرکلاس دوستان هم نامردی نکردن وبه ما خبرندادن من وهم اتاقیمام که همه از یه استان وهم رشته بودیم رفتیم اتاق ونشستیم به حرف زدن واز مشکلات و ناراحتی ها حرف زدیم بعدش رفتیم حیاط قدم بزنیم با یکی از دوستان که دیدیم همکلاسی ها دارن از ساختمان اموزشی میان شصتمون خبردار شد رفتیم پرسیدیم دیدیم بلهههههههه استاد اومده وکلاسم تموم شده ماهم ازبس حول شدیم با زیرشلوار
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان