-روایتی تکان دهنده زندانی ایرانی در مالزی
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۲۰
سه روزی است از زندان مخوف مالزی خارج شده است. یک چیزی توی نگاهش هست. انگار چشم های او دنبال چیزی می گردد! دنبال جواب سوالی مهم! خیره می ماند و می گوید: چهار ماه بود ازدواج کرده بودم! نمی گوید ولی دنبالش نیامده، همسری چهار ماهه، چرا دنبالم نیامدی؟ چرا گذاشتی بروم؟به گزارش ایرنا؛آدم گاهی گم می کند کجا زندان است و کجا نیست. گاهی در را هم که پیدا می کنی، دیگر نمی فهمی بیرون کدام ور است و داخل کدام ور.. زندان گاهی بزرگ است. آن قدر بزرگ که هر دری را می بلعد و هر راه فراری را.طراحی سیاه قلم ر
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان