-
داستان؛
تولد مامان غوله
به گزارش سرویس کودک جام نیوز، نی نی غوله گفت: « امروز تولد مامان غوله است. » باباغوله گفت: « پس بیا یک عالمه بادکنک باد کنیم. ولی مامان غوله نباید آن ها را ببیند! » بعد یک عالمه بادکنک آوردند. هوف هوف باد کردند. یک دفعه صدای در بلند شد: تق تق تق! باباغوله فوری تمام بادکنک ها را زیر پتو قایم کرد. مامان غوله با اتاق آمد و گفت: «