-آینه در کربلاستدو شعر عاشورایی
دلی از خود بیخود ما به دل مهر تو از بَدو تولد داریم به شما عاطفهای رو به تزایُد داریم روز و شب سلسلهجنبان شهادت هستیم تیغ در دست و به لب ذکر تشهد داریم زخمی افتادنِ از اسب در اینجا اصل است اهل دردیم و به این اصل تعهّد داریم آشناییم به سرتاسر بین الحَرمین ما که عمریست در این جاده تردد داریم با رخ ماه تو منظومه ی دل کامل شد زهره و مشتری و شمس و عطارد داریم همه با دست گدایی به ر