-خلیل گلستان نشین
این اشک ها به پای شما آتشم زدندشکرخدا برای شما آتشم زدندمن جبرییل سوخته بالم ،نگاه کن!معراج چشم های شما آتشم زدندسر تا به پا خلیل گلستان نشین شدمهر جا که در عزای شما آتشم زدنداز آن طرف مدینه و هیزم،ازاین طرفبا داغ کربلای شما آتشم زدندبردند روی نیزه دلم را و بعد از آنیک عمر در هوای شما آتشم زدندگفتم کجاست خانه خورشید شعله ورگفتند بوریای شما، آتشم زدند مربعدیروز عصر تعزیه خوانان شهرمانهمراه خیمه های شما آتشم زدندامروز نیز نیّر وعمان ومحتشم