-ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان
باورت می شد ببینی خواهرت را یك زماندست بسته، مو پریشان، مو كنان، مویه كنانباورت می شد ببینی دختر خورشید راكوچه كوچه در كنار سایه ی نامحرماننه لبی مانده برای تو نه جای سالمیمن كه گفتم این همه بالای نی قرآن نخوانچه عجب! طشتی برای این سرت آورده اندای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشانتا همین كه چشم تو افتاده بر چشمان ماچشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزرانای تمامی غرور من فدای غیرتتلطف كن این مرد شامی را از این مجلس براناین قدر قرآن مخوا