-در راه خدا چیزی بده
آن را به بازار برد و به یک درهم فروخت. میخواست با آن یک درهم برای بچههای خود غذایی تهیه کند. به طرف بازار که میرفت، دو نفر را دید که با هم جر و بحث میکردند و کم کم کارشان به دعوا کشید. مرد درویش از دیگران پرسید: «چرا آنها به سر و کله هم میزنند؟» گفتند: « این مرد یک درهم به آن یکی بدهکار است. طلبکار به او مهلت نمی دهد و میخواهد به زندانش بیندازد.» درویش یک درهم خود را به مرد طلبکار داد و دست خالی به خانه برگشت. وقتی به خانه رسید، به زن و بچههای