-
دلم را به عشقت گره میزنم
غریب میروی میروی اما هنوز جرعه آبی هم لبهای ترکخورده ما را تر نکرده است هنوز آبله پاهای کودکان التیام نیافته است
و هنوز قلب بیقرار عقیله بنیهاشم آرام و قرار نگرفته است با رفتنت بغضی سنگین در گلویم مینشیند بغضی که نمیدانم کی باز خواهد شد... این سکوت گویای غربت آن نجیب زادهای است که جان بر سر دست نهاد و خودش را و اه