-چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۵
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز رضا ساکی امروز همسایهمان غمگین توی راهرو نشسته بود. گفتم: چرا کشتیهایتان غرق شده؟ گفت: طبق معمول دیگر. گفتم: اخراج شدی؟ گفت: دلش نمیآید که به من پیرمرد ناهار ندهد ولی فعلا گفته برو بیرون. گفتم: چرا اینقدر همسرتان را اذیت میکنید. بلند شد و گفت: به خدا مهندس اگر تو هم بخواهی طرف او را بگیری خودم را پرت میکنم پایی