-
تقديم به تو ؛ با احترام ! نویسنده : آناهيتا دروديان عيد، بازار هديه دادن و هديه گرفتن را گرم ميکند روزي روزگاري مردي بود که از درخت بالا رفت تا يک کار عجيب و غريب انجام دهد. او ميخواست تخمهاي سينه سرخي را بدزدد البته دزديدن تخمهاي يک پرنده بينوا کاري غيرعادي نيست اما چيزي که باعث شد اين مرد به سوژه کاري روانشناسان تبديل شود، اين بود که او ميخواست تخمهاي آبي رنگ سينه سرخ را به معشوقه اش هديه بدهد.