-
گر خود سخن ز زهره و از ماد بشنوم شاعر : امير خسرو دهلوي نبود چنان کزان بت دلخواه بشنوم گر خود سخن ز زهره و از ماد بشنوم بنشينم و فسانهي آن ماه بشنوم بيخوابيم بکشت وه از من که هر شبي کاو از پاي اسپ تو ناگاه بشنوم آواز ارغنون ندهد ذوقم آنچنان چون بوي تو ز باد سحرگاه بشنوم دل پارههاي خون فگند همچو برگ گل از عاشقان چو بر در تو آه بشنوم خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند