-
نگارا صحبت از اغيار بگسل شاعر : امير خسرو دهلوي گل خندان من ازخار بگسل نگارا صحبت از اغيار بگسل که مهر از دوستان يک بار بگسل ندانم تا که گفت آن بيوفا را تو هم اي شب مکن برمن تطاول چو از زلفش بدين روز اوفتادم اگر خورشيد بنشيند به محفل نباشد چون جمالت مجلس افروز اي تو به از هزار مه چند بود بقاي گل حيف بود که ماه و گل خوانمت از سر هوس جز خيال دوست کس را نيست امکان زوال