-
دي ميگذشت و سوي او دلها روان ازهر طرف شاعر : امير خسرو دهلوي صد عاشق گم کرده دل سويش دوان از هر طرف دي ميگذشت و سوي او دلها روان ازهر طرف ميمرد از ان پيکان کين پير و جوان از هر طرف گلگون نازش زير زين غمزه بلايي در کمين در چار سوي روي او بازار جان از هر طرف زنجير دلها موي او دلال سرها خوي او زانم چه کايد درچمن سرو روان از هر طرف در کنج غم افتاده من برياد سرو خويشتن سرم ک