-
مي شود... پنجره ... ... کوچه آرام شب و پله ها ... ...ساکت و بي زمزمه خوابيده اند يک نفر، اين جاست که مشتاق توست! گوشه شهر شلوغ ... ...پشت درختان چنار دروغ... ...توي خيابان سپيدارها ...... کوي باغ...-بين در آبي و تير چراغ-خانه اي است...«خانه » نيست ... کندوي زنبور عسل بهتر است !...... پنجره در پنجره... ... پله ها پس از پله وپاگرد تنگ... ... راه رويي پيش و پس راه رو...... واحد ما، مال ماست...... واحد پاييني ما در «گ