-
مهمان مي آيد شنيدند مردي به ايران مي آيد که از لهجه اش لحن قرآن مي آيد قدم بر زمين مي گذارد تو گويي در اين خاک خشکيده باران مي آيد خدا گندم از خاک مي پروراند کبوتر ... کبوتر فراوان مي آيد بپاشيد و قسمت کنيد و بروبيد گل و نقل و آيينه ، مهمان مي آيد ! مي آيد و آمد و مهمان ما ماند از آن جمله سبز از آن مي آيد ! و مهمان ما ماند مهمان غربت شهيدي که با زخم پنهان مي آيد نفهميدي اي شعر، اي درد کهنه ! چرا زعفران از