-زرنگ بازی
مردی به دیدن دوستش رفت.قبل از رسیدن به خانه دوستش، دید که سر دوستش از پنجره پیداست. همین که در زد، پسر او گفت: بابام از صبح رفته بیرون و هنوز بر نگشته.مرد گفت: از طرف من به پدرت بگو دفعه دیگر که می رود بیرون ،سرش را هم با خودش ببرد. نسیم رضوانکاروان
به یک نفر می گویند با «کاروان» یه جمله بساز.می گوید، «توی حمام هیچ وقت دوش کار وان رو نمی کنه.»