-پیرد مرد و طبیب
در قسمت قبل خواندید که پیرمرد بیمار به دنبال طبیب حاذقی می گشت که او را از شر دردهایبش نجات دهد. او بالاخره آن طبیب را یافت و نزدش رفت و به او گفت که همه ی اعضای بدنش درد می کند و حالا ادامه ی ماجرا....طبیب نگاهی دلسوزانه به پیرمرد کرد و گفت: «فهمیدم پدرجان. همه چیز را فهمیدم. دیگر لازم نیست در باره بیماری هایتان توضیح بیشتری بدهید! مقداری دارو برایت تجویز می کنم. باید مرتب از ای