-موعود آب و نور
از برگهای زرد شده، دل نمیبُرندتقویمهای ما به خزان وصله میخورندتقویمها اگر چه به فردا رسیدهانددیروز را همیشه به خاطر میآورندامروز در جهالت دیروز غوطهوردیروزها لبالب مكر و تظاهرنددیروزهای دفن شده در غرور خاك!تقویمهای خالی، از این روزها پُرند!دلها شبیه دختركان سیاه بختدر گور سینهها همگی خاك میخورنددر تنگنای مخمصهای تلخ ماندهاندتقویمهای گیج كه از خویش دل خورنددر انتظار رؤیت یك منجی زلالهر هفته رو به دیدن جمعه میآورندتقویمهای پر شده از جمعه... فصل