-
شهید علی ماهانی؛
چطوری با یه دست این همه لباس شستی!؟
رخت ها رو جمع کردم توی حیاط تا وقتی برگشتم بشویم. وقتی برگشتم، دیدم علی از جبهه برگشته و گوشه حیات نشسته.
سرویس مقاومت جام نیوز: رخت ها رو جمع کردم توی حیاط تا وقتی برگشتم بشویم. وقتی برگشتم، دیدم علی از جبهه برگشته و گوشه حیات نشسته و رخت ها هم روی طناب پهن شده! رفتم پیشش و بهشت گفتم: الهی بمیرم! مادر، تو با یه دست چطور