-سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۰۰:۴۴
مهمانی که به پایان رسید، بلند شدم تا با او خداحافطی کنم. او خداحافظی گرمی با من داشت. گفت "داماد عزیزم خداحافظ، تو را به خدا می سپارم". برایم عجیب بود که چرا اینگونه خداحافظی میکند، همیشه ساده و صمیمی بود ولی این بار خداحافظیاش از گونهای دیگر بود. با همسرش نیز همین گونه خداحافظی کرد. اما مهری خانم که از خانه بیرون نمیرفت؟! از پلهها پایین آمدم و با همسرم ش