-دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۳
پسرها با صورتهای سرخ و خیس از عرق سری به خانه میزدند، سرشان را توی پارچ آب میکردند و بعد دوباره تا شب پیداشان نمیشد، یا مشغول ارابه بازی بودند، یا قایم باشک، یا فوتبال یا استپ هوایی. دخترها اما آرام تر بازی میکردند، چندتایی دور هم جمع میشدند، زیراندازی پهن میکردند عروسکهایشان را بغل میزندند و خاله میشدند. یک عالمه