-
داستان؛
کرمولک کوچولو و خونه قارچی خاله مهربون
به گزارش سرویس خانواده جام نیوز، یکی بود یکی نبود. در یک صبح آفتابی، کرمولک کوچولو که دلش خیلی برای خاله اش که آن طرف باغچه زندگی میکرد تنگ شده بود، از مادرش اجازه گرفت و یک بقچه خوراکی برداشت تا به دیدن خاله اش برود اما او خیلی خوب نمیدانست که خانه خاله اش کجاست؟