-
کشتهي تيغ جفايت دل درويش من است شاعر : امير خسرو دهلوي خسته تير بلايت جگر ريش من است کشتهي تيغ جفايت دل درويش من است منکري دان به حقيقت که بد انديش منست نيکخواهي که کند منع ز عشق تو مرا عاشقي دين من و بيخبري کيش من است هر گروهي بگزيدند به عالم ديني آشنا با تو و بيگانه زمن خويش من است گر دل از ما ببريد و بتو پيوست چه باک ؟ که برايشان زجدايي غم و درد افزون رف