-
دل من به جاناني آويختست شاعر : امير خسرو دهلوي چو دزدي کز ايواني آويختست دل من به جاناني آويختست بهر تار مو جاني آويختست فدا باد جانها بدان زلف کش که در هر يک ايماني آويختست چه زنار کفر است هر موي او به هر بت مسلماني آويختست بتان رامزن سنگ اي پارسا که سر بي در دوست درد سر است سر اندازيم به که راني ز در که گويند معشوق نيلوفر است زهي طعن جاويد خورشيد را هوس ديگر و