-
اي دل برو که برده و بران خراج نيست شاعر : امير خسرو دهلوي مشنو حديث بيخبران در بيان عشق اي دل برو که برده و بران خراج نيست ايمن درين خرابه نشستن صواب نيست بيدار شو دلا که جهان جاي خواب نيست زان خواب خوش که هيچ کسي را جواب نيست از خفتگان خاک چه پرسي که حال چيست کز شيشهي دليل اميد صواب نيست طيب حيات خواستن از آسمان خطاست داني که احسن القصص اندر فسانه نيست ت