-
امشب به نوحه خوانی ات از هوش رفته ام نزدیک غروب است و نوای محزون اما دلنشین قرآن همه جا را پر کرده است. قدم به فکه می گذاریم و باز بی اختیار کفش ها از پا در می آید.حال غریبی دارم و هوا هم انگار مثل دل من گرفته.تابلوی «به مشهد شهیدان خوش آمدید»از دور به چشم می خورد . جلوتر می رویم،تابلوی دیگری مرا به سمت خود می کشد: «باور کنید وقتی برای نماز شب بلند می شدند فکر می کردی بساط نماز جماعت برپا