-
باز شد روزني از گلشن شيراز به من شاعر : شهريار ميکشد نرگس و نارنج سري باز به من باز شد روزني از گلشن شيراز به من جاي آن را که چنان سرو کند ناز به من سروناز ارم از دور به من کرد سلام کو فروتابد از آن کوه سرافراز به من افق طالع من طلعت باباکوهي است بار زد قافلهي شکر اهواز به من باني کلک فريدون به قطار از شيراز که هم از خواجه گشوده است در راز به من با سر نامه گشودم د