-
کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست اي دوست شاعر : شهريار بيا که نوبت انس است و الفتست اي دوست کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست اي دوست ز بسکه باغ طبيعت پرآفتست اي دوست دلم به حال گل و سرو و لاله ميسوزد بيا که صحبت ياران غنيمتست اي دوست مگر تاسفي از رفتگان نخواهي داشت گرش گلي است همانا محبتست اي دوست عزيز دار محبت که خارزار جهان به دوستي که نه شرط مروتست اي دوست به کا