-
تو هم به شعشعه وقتي به شهر تبريز آي شاعر : شهريار که شهريار ز شوق و طرب کني لبريز تو هم به شعشعه وقتي به شهر تبريز آي بيا که طعنه به شيراز ميزند تبريز شب است و باغ گلستان خزان رياخيز ستاره، گرچه به گوش فلک شود آويز به گوشوار دلاويز ماه من نرسد گشوده پردهي پائيز خاطراتانگيز به باغ ياد تو کردم که باغبان قضا بهار عشق و شبابست اين شب پائيز چنان به ذوق و نشاط آمدم