-
آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست شاعر : منوچهري اي دوست بيار آنچه مرا داروي خوابست آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست آن را چه دليل آري و اين را چه جوابست چه مرده و چه خفته که بيدار نباشي در مردن بيهوده، چه مزد و چه ثوابست من جهد کنم بياجل خويش نميرم آري عدوي خواب جوانان مي نابست من خواب ز ديده به مي ناب ربايم آن را که به کاخ اندر يک شيشه شرابست سختم عجب آيد که