-دخیل بستهام ای دل
خوش است باشم اگر من ز پیروان غریبتدوبار سر بگذارم بر آستان غریبتدخیل بستهام ای دل! به حلقههای خیالتکرم نما، بپذیرش ز میهمان غریبتبه بارگاه صفای تو روز و شب بزنم پراگر ز لطف شوم چون کبوتران غریبتغریب ماندهام این جا، غریب مثل نگاهتامام من! نظری کن به دوستان غریبتدلم صفای تو دارد، سرم هوای تو داردفدای قلب رئوفت، فدای جان غریبتعطا کن ای همه بخشش! کرشمهای و نگاهیبه عاشقان کلامت، به شاعران غریبت حمید رستمیتنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان