-خانه پیتی پیتی
روزی پیتی پیتی به آفتاب پرست گفت: «خیلی دلم می خواهد خانه ای داشته باشم.»آفتاب پرست با تعجب به پیتی پیتی نگاه کرد و گفت: «تو که خانه داری پیتی پیتی!»سپس به صدف پیتی پیتی خیره شده و پرسید: «چه شده؟ سوراخ شده؟ برایت تنگ شده؟»پیتی پیتی سرش را تکان داد و گفت: «نه! نه سوراخ شده، نه تنگ شده. اما توی آن فقط برای من و پینه دوز جا هست. دلم می خواهد خانه ای مثل جوجه تیغی داشته باشم تا همه دوستانم در آن جا بشوند.»آفتاب پرست با دلخوری گفت: «من که توی خا