-ماراتن شهادت و رالی هلاکت در بحبوحه جنگ بود که طلبه شدم. حال و هوای طلبگی حال و هوای خوف و رجا بود؛ شیرین و دوست داشتنی و سخت و غریبانه. حجره هایی سرد و نمناک و به غایت فقیرانه. در مدرسه رضویه قم تحصیل می کردم.
برخی از حجره ها به سختی یک نفر را در خود جای می داد، شاید اندازه حجره یک متر در 180 سانتی متر بود. زمستان ها اصلاً گرم نمی شد و تابستان ها اصلاً سرد نمی شد. در تابستان های سخت قم، کولر آبی نبود، چه رسد به کولر گازی. برق هم همیشه در