-همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
امشب در حال خواندن رکعت آخر نماز عشاء بودم و مشغول قرائت ذکر سوره که یک دفعه دلم هوایی شد و هوای دیدن جمال یار کرد؛ سلام آخر را که خواندم. چشام پر از شبنم اشک شد و هق هق گریه منو به خودم آورد، به حال سجده نام یار رو صدا کردم " یا صاحب الزمان ، یا حجة الله ، یابن الحسن "اما با خود گفتم با کدام چشم، چشم آلوده به گناه ؟ ؛ با کدام روی، روی سیاه ؟ دانستم دیدار یار لیاقت میخواهد که من ندارم . ولی چه کنم که آرزوی