-آیه اى كه مقدس اردبیلى را لرزاند
گویند: در ایامى كه شیخ بهایى (رحمت الله علیه ) جهت زیارت امیرالمؤ منین (علیه السلام ) به نجف اشرف وارد شد. روزى به دروس مولانا احمد مقدس اردبیلى حاضر شد، دید كه مقدس از جهت شكسته نفسى و تواضع ، به طورى خود را در میان شاگردان مخفى مى كند كه كسى فرق نمى گذارد استاد كدام است و شاگرد كدام . و بدون این كه در صدر مجلس باشد در میان شاگردان ، مشغول درس دادن مى باشد و صدر مجلس از وجود ایشان خالى است .شیخ بهایى از این همه تواضع و شكسته نفسى او تعجب كر