-

جواني حسرتا با من وداع جاوداني کرد شاعر : شهريار وداع جاوداني حسرتا با من جواني کرد جواني حسرتا با من وداع جاوداني کرد به من کاري که با سرو و سمن باد خزاني کرد بهار زندگاني طي شد و کرد آفت ايام چه تدبيري توانم با قضاي آسماني کرد قضاي آسماني بود مشتاقي و مهجوري بنازم سيلي گردون که چهرم ارغواني کرد شراب ارغواني چارهي رخسار زردم نيست که ما را سينهي آتشفشان آتشفشاني