-
آمد نوروز هم از بامداد شاعر : منوچهري آمدنش فرخ و فرخنده باد آمد نوروز هم از بامداد مرد زمستان و بهاران بزاد باز جهان خرم و خوب ايستاد گيتي گرديد چو دارالقرار ز ابر سيهروي سمنوي راد زلفک شمشاد بپيراستند روي گل سرخ بياراستند بلبلکان زير و ستا خواستند کبکان بر کوه به تک خاستند نايزنان بر سر شاخ چنار فاختگان همبر بنشاستند ژاله به گلنار درآويختند لاله به شمشاد برآميختند