-
آفرين زان مرکب شبديز فعل رخش خوي شاعر : منوچهري اعوجي مادرش و آن مادرش را يحموم شوي آفرين زان مرکب شبديز فعل رخش خوي گاه رهواري چو کبک و گاه برجستن چو گوي گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پيچيدن چو مار چون کلنگان در هوا و همچو طاووسان به کوي چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال همچو آذرشست، بتش همچو مرغابي، به جوي در شود بيزخم و زجر و در شود بيترس و بيم سر ز نخل و دم ز حبل