-
فغان ازين غراب بين و واي او شاعر : منوچهري که در نوا فکندمان نواي او فغان ازين غراب بين و واي او که مستجاب زود شد دعاي او غراب بين نيست جز پيمبري سته شدم ز استماع ناي او غراب بين نايزن شدهست و من سراي او خراب، چون وفاي او برفت يار بيوفا و شد چنين وفا نمود جاي او به جاي او به جاي او بماند جاي او به من که کعبهي وحوش شد سراي او بسان چاه زمزمست چشم من بسان آه سرد من صب