-
اين زاغوشان بسي پريدند بلند شاعر : ابوسعيد ابوالخير سنگي چوبي گزي خدنگي تيري اين زاغوشان بسي پريدند بلند کز کبر به جايي نرسيدست کسي از کبر مدار هيچ در دل هوسي تا صيد کني هزار دل در نفسي چون زلف بتان شکستگي عادت کن بي ياد تو برنيايد از من نفسي اي در سر هر کس از خيالت هوسي من خواجه يکي دارم و تو بنده بسي مفروش مرا بهيچ و آزاد مکن ورخانه نشيني همگي وسواسي گر شهره