-یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۶
من یک دختر روستائیم، دختری که سالها با آرزوی رفتن به دانشگاهی در یک شهر بزرگ شبهایم را به صبح رساندهام، مادرم با درس خواندن من مخالف بود و میگفت: دانشگاه فکر زندگی و خانهدار شدن را از سر دختر میگیرد و توقعش را بالا میبرد اما من با تکیه به حمایتهای پدرم که حتی نمیدانست من در چه رشتهای تحصیل میک