-
کوتاه و خواندنی 96 / ما برای دادن سر می رویم!
آمده بود مرخصی. سرنماز بود كه صـدای آخ شـنيدم. نمـازش قطـع شده، پرسيدم چی شد؟ گفت: چيزی نيست. توی حمام بانـدهای خـونی بود. نگرانش شدم. فهميدم پايش گلوله خورده، زخمی است...
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آنچه می خوانید خاطره ای است از زندگی شهید علی تجلائی: آمده بود مرخصي. سرنماز بود كه صـداي آخ ش