-
کوتاه و خواندنی 95 / موقع مرگ همسرم روحیه ام را از دست ندادم!
چشمها و دستهای اصغر را بستم؛ با باند سفيد. نگذاشتم پرسـتارها يا بچه های گروه دست به او بزنند. زمانی كه جنازه را در تـابوت چـوبی می گذاشتيم، بچه ها بسيار بی تابی می كردند.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آنچه می خوانید خاطره ای است از زندگی شهید اصغر وصالی: نبض اصغر ديگر نم يزد. دكت