-امتحان دیوانه ها
یک روز برای امتحان چند دیوانه، آن ها را می برند کنار یک استخر خالی از آب. همه دیوانه ها به جز یکی پریدند داخل استخر و دست و پاهایشان شکست. مسئول آن ها فکر کرد که آن یکی خوب شده. پرسید : تو چرا نپریدی؟ دیوانه جواب داد: آخر شنا بلد نبودم.کسب و کار۵ تا دوست می خواستند کسب و کار راه بیاندازند. بنابراین ۵ نفری یک تاکسی می گیرند و با آن کار می کنند و ورشکسته می شوند .می دانید چرا؟ چون ۵تایی با هم می رفتند مسافرکشی.