-انتظار
و ناگهانصدایی آمد از كرانه های دوراز آرمان دوستبه دشت های سردو قلب های سرد و كورسلام شب! از او كه با صدای او تو آمدی بگو...از او به هر كه چون توست:به قصه های بی كسی،و غصه های ناكسی؛به قلب، آخرین تپش،و عشق، اولین نفس!صدای دور همدمیكه روزی از طلوع مهر جمعه ای،دراین زمان، در آخرالزمان؛در این جهان؛اجازه ای از آفریدگار آن گرفته و به ما سلام می كند!شتاب كن! صدای پای طاهرش،به گوش عاشقان شب،چه سهل می رسد.صدایش از كرانه های دور نه؛از ابتدای فصل می رسد!چرا به دور زل زدی؟شتاب كن،به قول شاع