-حکیم دانا و مرد غمگین
آورده اند که در زمان های قدیم، حکیم دانشمندی زندگی می کرد که عادت داشت عصرها برای قدم زدن به کنار دریا برود. او هر روز به ساحل دریا می رفت و در آن جا قدم می زد و در تنهایی با خودش فکر می کرد. او ساحل دریا را بهترین جا برای خلوت کردن با خود می دانست. او به زیبایی های دریا و خورشید به هنگام غروب نگاه می کرد و درباره قدرت آفرینش خداوند فکر می کرد. همه چیز دنیا در نظر او شگفت انگیز و زیبا بود. کسی اگر او را از دور در ساحل می دید، گمان می کرد که صیّادی است که آمد