-
داستان کوتاه آغوش و درد آمپول
به این مطلب امتیاز دهید
سرویس کشکول جام نیوز:
یادم می یاد وقتی پسرم ۳ ،۴ ساله بود باید هر چند وقت یکبار برای زدن واکسن به درمانگاه می رفتیم.
طبیعتا مثل خیلی از بچه های کوچک پسرم دل خوشی از آمپول زدن نداشت و همیشه در موقع آمپول زدن اشکش روان بود.
یکبار که مسئولیت بردن پسرم به درمانگاه توسط همسرم به من سپرده شده بود