- خاطرات خنده دار
یادش بخیر قبلا که داداشم کوچیک بود میومد از من و سایر اعضای خونواده سوال میپرسید جوابشو میدادیم متوجه نمیشد بغض میکرد و میزد زیر گریه که شما بلد نیستید و معلممون یه چیز دیگه گفته ولی بعدش که دفتر و کتابشو بررسی میکردیم میدیدیم جواب ما رو نوشته و فرداش از مدرسه میومد میفهمیدیم معلمشون همون جواب ما رو داده ولی برای سوال بعدی دوباره روز از نو روزی از نو!!!
فرستنده : redflower |49947|j 175167 |
---------------------
اس ام اس خنده دار
دختره بهم زنگ زده میگه چیکار میکنی:
گفتم دارم دو سیب میکشم...
گفت وای تو نقاش بودی من نمیدونس
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان