- اسرايي كه فرماندهان بدر شدند
ما دو اسير عراقي گرفتيم، وضع ظاهرشان بسيار مرتب بود، اول باورمان نشد كه براي جنگ آمده باشند، چهره مرتبي داشتند. بچهها به شوخي ميگفتند اينها از كاخ صدام آمدند. تا آن روز عراقي به اين آراستگي نديده بوديم. عراقيها بين بچهها دنبال فرمانده ميگشتند، نگاهشان كنجكاوانه اطراف را جستوجو ميكرد. همه لباس خاكي داشتيم و كلاه آهني و چفيه. دستم را بلند كردم، يكي از آنها به سمتم آمد، قرآني از جيبش بيرون آورد و به من داد. قرآن را بوسيدم و باز كردم. يك عكس در صفحه اول قرآن بود، عكس يك پسر بچه پنج ساله و در صفحه آخر قرآن هم عكس پسر بچهاي هشت ساله. عكس بچه
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان